امروز شنبه 01 اردیبهشت 1403 http://alifrotan.cloob24.com
0


تعاون، مصادیق تعاون، آثار تعاون

تعاون و همکاری به معنای «یکدیگر را یاری کردن» یا «یاری کردن برخی، برخی دیگر را» آمده است.

مصادیق همدلی و تعاون

1. هدیه دادن

2. رفع غم از چهره مومن و سیر و سیراب کردن او

3. عیادت در وقت بیماری

4. کوشش برای صلح و آشتی

5. خوشحال نمودن دیگران

6. امر به معروف و نهی از منکر

7. شرکت در نماز جمعه

8. شرکت در انتخابات و رأی گیری¬ها

تعاون در خانه:

اولین قدم همکاری، در محیط خانواده برداشته می¬شود. به همین دلیل معصومین(ع) با اعضای خانواده خود کمال همکاری را داشتند. روزی رسول اکرم(ص) وارد منزل امیرمؤمنان(ع) شد. او و حضرت زهرا(س) مشغول آسیاب کردن غله هستند، پرسید: کدام یک از شما خسته است؟ حضرت علی(ع) پاسخ داد: ای پیامبر! فاطمه خسته است. حضرت به او فرمود: دخترم! برخیز. او برخاست و پیامبر(ص) به جای او به آسیاب کردن پرداخت.

تعاون در جامعه

1. تعاون فردی2. تعاون اجتماعی3. تعاون فرهنگی4. تعاون نظامی5. تعاون اقتصاد

آثار همدلی و تعاون

1. قرب به خداوند 2. آقایی در دنیا 3. زیاد شدن روزی 4. محبوب¬ترین فرد نزد خداوند 5. ناراحتی شیطان

6. ورود به بهشت 7. رفع حوائج شخص در قیامت 8. رفع عذاب شدید

موانع تعاون:

1. حسد

حسد به معنای طلب کردن زوال نعمتی از برادر مسلمان است.

2. عجب و خود بزرگ بینی:

عجب به معنای آن است که آدمی خود را به علت صفتی که در او هست و یا نیست بزرگ تر بشمارد، این صفت رذیله موجب می شود انسان خود را از بقیه جدا و بالاتر ببیند و به سبب آن از مردم فاصله بگیرد و اگر دست نیازی به سمت او دراز شد، رد کند.

3. عداوت و دشمنی

این صفت خبیثه که منجر به کینه و در ادامه موجب انتقام می شود سبب می شود شخص هیچ تمایل و علاقه ای به یاری کردن برادر دینی اش نداشته باشد و سعی می نماید از این طریق کینه و عداوتی که با او داشته را تلافی کند.

آیات و احادیثی درباره تعاون و همکاری

پیامبر صلی الله علیه وآله:
لایَزالُ النّاسُ بِخَیرٍ ما أمَرُوا بِالمَعرُوفِ و نَهَوا عَنِ المُنکَرِ و تَعاوَنُوا عَلَی البِرِّ وَالتَّقوی
مردم همیشه در خیر خواهند بود تا وقتی که امر به معروف و نهی از منکر می‏کنند، و در نیکی و پرهیزکاری یکدیگر را یاری می‏رسانند. تهذیب الأحکام، ج 6، ص 181.

قرآن کریم:
تَعاوَنُوا عَلَی البِرِّ و التَّقوی و ولا تَعاوَنُوا عَلَی الإثمِ و العُدوانِ
در نیکوکاری و پرهیزکاری یکدیگر را یاری کنید و در گناه و تجاوز، به یکدیگر یاری نرسانید
مائده، آیه 2.
امام علی علیه السلام:
طَلَبُ التَّعاوُنِ عَلی إقامَهِ الحَقِّ دِیانَهٌ و أمانَهٌ
درخواست همکاری برای برپا کردن حق، نشانه دیانت و امانت [داری ]است
عیون الحکم والمواعظ، ح 5563.

امام علی‏ علیه السلام:
مِن واجِبِ حُقُوقِ اللَّهِ عَلَی العِبادِ النَّصیحَهُ بِمَبلَغِ جُهدِهِم وَ التَّعاوُنُ عَلی إقامَهِ الحَقِّ بَینَهُم
از حقوق واجب خدا بر بندگان، خیرخواهی به اندازه توان، و یاری کردن یکدیگر برای برپایی حق در میان خود است.
نهج البلاغه، خطبه 216.
امام علی‏ علیه السلام:
ألا إنَّ الذُّلَّ فِی طاعَهِ اللَّهِ أقرَبُ إلَی العِزِّ مِنَ التَّعاوُنِ بِمَعصِیَهِ اللَّهِ
آگاه باشید که خواری در راه اطاعت خدا به عزّت نزدیک‏تر است از یاری کردن یکدیگر برای نافرمانی خدا.
تحف العقول، ص 217.

سخنان کوتاهتربیتی درمورد (بنی آدم اعضای یکدیگرند)

1. سعدی:

بنى آدم اعضاى یک پیکرند

که در آفرینش ز یک گوهرند

چو عضوى به درد آورد روزگار

دگر عضوها را نماند قرار

تو کز محنت دیگران بى‌غمى

نشاید که نامت نهند آدمى

ما ایرانیان مباهات می‌کنیم که بر سردر سازمان ملل متحده در نیویورک از میان این همه گفتارهای نیک از شاعران و حکمای سراسر عالم در طول تاریخ، همین شعر سعدی کتابت شده است:

Human beings are members of a whole,

In creation of one essence and soul.

If one member is afflicted with pain,

Other members uneasy will remain.

If you have no sympathy for human pain,

The name of human you cannot retain.

2. قرآن کریم:

مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِی اْلأَرْضِ فَکَأَنَّما قَتَلَ النّاسَ جَمیعًا وَ مَنْ أَحْیاها فَکَأَنَّما أَحْیَا النّاسَ جَمیعًا. (مائده: 32)

هر کس، فردی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین بکشد، چنان است که گویی همه انسان ها را کشته و هر کس انسانی را از مرگ رهایی بخشد، چنان است که گویی همه مردم را زنده کرده است.

3. پیامبراعظم صلی الله علیه و آله:

مَثَلُ الْمُؤمِنینَ فی تَوادِّهِمْ وَ تَراحُمِهِمْ وَ تَعاطُفِهِمْ مَثَلُ الْجَسَدِ: اذَا اشْتَکی مِنْهُ عُضْوٌ تَداعی لَهُ سائِرُ الْجَسَدِ بِالسَّهَر وَ الْحُمّی.

مَثَل مؤمنان در دوستی و ابراز رحمت و عاطفه به یکدیگر، مثل پیکر است. هر گاه عضوی از آن دردمند شود، دیگر اعضای پیکر، با بی خوابی و تب، با آن عضو هم دردی می کنند.

4. ابوالحسن خرقانی:

اگر از ترکستان تا به در شام، کسی را خاری در انگشت شود، آن از آنِ من است. همچنین [اگر] از ترک تا شام، کسی را قدم در سنگ آید، زیان آن مراست و اگر اندوهی در دلی است، آن دل از آنِ من است. کاشکی حساب همه خلق با من بکردی تا خلق را به قیامت حساب نبایستی دید. کاشکی عقوبت همه خلق مرا کردی تا ایشان را دوزخ نبایستی دید.

6. مهاتما گاندی:

هیچ تقوایی وجود ندارد که هدفش یا محتوایش، تنها خوش بختی و آسایش یک فرد باشد. ما همه اعضای خاندان بزرگ بشری هستیم. ممکن است که بشریت هزاران اتاق را اشغال کرده باشد، ولی همه آنها به یکدیگر مربوط است.

7. جبران خلیل جبران:

درخشان ترین تن پوشت را دیگری بافته است؛ گواراترین خوراکت همان است که بر میز دیگری می خوری؛ آسوده ترین بسترت در خانه دیگری است. حال مرا بگو چگونه می توانی خویش را از آن دیگر شخص جدا دانی؟

8. برتراند راسل:

نوع بشر چنان به صورت یک خانواده درآمده است که ما نمی توانیم سعادت خود را جز از راه تأمین سعادت دیگران تأمین کنیم. اگر می خواهیدخود خوشبخت باشید، باید راضی شوید به اینکه دیگران را نیز خوشبخت ببینید.

9. اقبال لاهوری:

نه افغانیم و نی ترک و تتاریم چمن زادیم و از یک شاخساریم

تمییز رنگ وبو بر ما حرام است که ما پرورده یک نوبهاریم

10. صائب تبریزی:

تار و پود عالم امکان به هم پیوسته است عالمی را شاد کرد آن کس که یک دل شاد کرد

پیوسته است سلسله موج ها به همخود را شکسته هر که دل ما شکسته است

ز رفتن دگران خوش دلی، از این غافلکه موج ها همه با یکدگر در آغوشند

11. سیدعلی صیدی تهرانی:

دلم به دوستی عالَمی گرفتار است به کار هر که شکستی رسد، به کار من است

انفاق

تعریف لغوی انفاق

این واژه از ریشه «ن ـ ف ـ ق» به معنای کم شدن، نابود شدن، هزینه کردن، مخفی کردن و پوشاندن است.
تعریف اصطلاحی انفاق

در کاربرد رایج قرآن کریم و متون دینی، انفاق اصطلاحاً به اعطای مال یا چیزی دیگر در راه خدا به فقیران و دیگر راههای مورد نیاز گفته می‌شود. واژه «نفق» و مشتقات آن که بیش از 70 بار و غالباً به معنای اصطلاحی آن در قرآن آمده، قرآن با واژگان و تعابیری دیگر نیز به این موضوع اشاره کرده است؛ مانند: صدقه یا صدقات زکات، اعطاء، ایتاء، جهاد کردن با مال، قرض الحسنه دادن به خداوند، اطعام، رزق همچنین آیات مربوط به پاره‌ای تکالیف مالی، مانند پرداختن زکات یا کفاره را می‌توان از مصادیق انفاق (به معنای عام آن) دانست.

تقسیم انفاق از جهت مادی یا معنوی بودن

انفاق گاه در امور مادی و مال است و گاه در امور معنوی. مصداق بارز انفاق در قرآن کریم، انفاق اموال است؛ در برخی آیات مراد از انفاق فراتر از انفاق مادی است؛ از جمله انفاق معنوی سرمایه‌های معنوی مانند نیروی عقل و دانش را نیز در بر می‌گیرد.

تقسیم انفاق از جهت حکم شرعی

انفاق از جهت حکم شرعی نیز به انفاق واجب و مستحب و حرام قابل تقسیم است. انفاق واجب طیف گسترده‌ای از واجبات مالی، مانند زکات، خمس، کفارات مالی، اقسام فدیه و نفقات واجب را شامل می‌شود؛ به عنوان مثال، زکات از مصادیق بارز انفاق واجب است که مفسران در ذیل برخی آیات مربوط به زکات و انفاق از جمله آیه 3 سوره بقره:«و مِمّا رَزَقنـهُم یُنفِقون» و آیه «والَّذینَ یَکنِزونَ الذَّهَبَ والفِضَّهَ ولا یُنفِقونَها فی سَبیلِ اللّهِ فَبَشِّرهُم بِعَذاب اَلیم» این نکته را یادآور شده‌اند. از موارد دیگر انفاقهای واجب پرداخت خمس است: «واعلَموا اَنَّما غَنِمتُم مِن شَیء فَاَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ»صداق دیگر، نفقه واجب زوجه و فرزندان است که بر عهده زوج گذارده شده: «،و عَلَی المَولودِ لَهُ رِزقُهُنَّ وکِسوَتُهُنَّ بِالمَعروف» و نیز کفارات مالی؛ مانند کفاره سوگند، افزون بر این، گاه در موارد ضروری به دلایلی انفاق، واجب می‌شود؛ مانند تأمین هزینه جهاد، که آیه 195 سوره بقره: «و اَنفِقوا فی سَبیلِ اللّهِ و لا تُلقوا بِاَیدیکُم اِلَی‌التَّهلُکَه.» در این باره نازل شده است یا رفع دیگر نیازهای ضروری جامعه؛ مانند ساختن راه‌ها، پل‌ها، مدارس، مساجد و جز اینها که برخی انفاق در این موارد را مصداقی از انفاق‌های واجب در آیه 34 سوره توبه دانسته‌اند.

از مصادیق انفاق مستحب، صدقه مستحب است که برخی آیات انفاق را ناظر به آن دانسته‌اند؛ از جمله: «مَن ذَا الَّذی یُقرِضُ اللّهَ قَرضـًا حَسَنـًا.»؛ همچنین مراد از انفاق را در آیات متعددی اعم از انفاق واجب و مستحب ذکر کرده‌اند؛ از جمله آیات 3 و 270 سوره بقره. مصادیقی از انفاق حرام نیز در قرآن کریم تصریح شده است؛ مانند انفاق مشرکان در راه معصیت خداوند: «اِنَّ الَّذینَ کَفَروا یُنفِقونَ اَمولَهُم لِیَصُدّوا عَن سَبِیلِ اللّهِ.»

اهمیت و منزلت انفاق

← تاکید فراوان به انفاق
← ذکر انفاق همراه با اعمال و عبادات مهم
← ویژگیهای مهم انفاق
آثار و برکات انفاق

← تزکیه و طهارتنفس
← آرامش روحی
← جبران و افزایش اموال
← تقرب به خداوند
← امنیت اجتماعی
← رحمت و بخشش الهی
← پاداش اخروی و فرجام نیک
آداب انفاق
← اسلام و ایمان به خدا و پیامبر
← قصد قربت
← پرهیز از منت گذاری
← انفاق از مال حلال
← انفاق از چیزهای محبوب
← میانه‌روی درانفاق
← انفاق نهانی
← انفاق در شرایط دشوار
مصارف انفاق

← خویشاوندان
← یتیمان
← فقرا و مساکین
← ابن السبیل
← مهاجران در راه خدا
← سائلان
← آزادسازی برده‌گان
← جهاد در راه خدا
← مؤلفه القلوب
موانع انفاق

← شیطان
← ضعف یا فقدان ایمان
← عناد و دشمنی
← دوستی مال و اولاد
← بخل
← ترس از فقر
پیامدهای ترک انفاق

← ناامنی و نابودی جوامع
← زوال نعمت
← محرومیت از محبت و نصرت خداوند
← حسرت هنگام مرگ و قیامت
← عذاب دردناک اُخروی
← محرومیت از شفاعت
← انفاقِ اهل بیت در راه خدا

وقف:

تعریف لغوى وقف:

کلمه وقف در زبان فارسی به معنى ایستادن، توقف، حبس کردن، منحصر کردن چیزى، به کسى است.

تعریف وقف در قوانین:

ماده 55 قانون مدنى می گوید: وقف عبارت است از این که عین مال حبس و منافع آن تسبیل شود، منظور از حبس نمودن عین مال نگاه داشتن عین مال از نقل و انتقال، و همچنین، از تصرفاتى که موجب تلف عین گردد زیرا مقصود از وقف، انتفاع همیشگى موقوف علیهم، از مال موقوفه است، و بدین جهت هم آن را وقف گفته اند. منظور از تسبیل منافع، واگذارى منافح در راه خداوند، و امور خیریه و اجتماعى می باشد.

2 - انواع وقف:

وقف از یک جهت به وقف عام و خاص، تقسیم می شود:

الف) وقف عام: وقف عام وقفى را گویند که راجع به جهات عامه براى کارهاى عمومى و عام المنفعه باشد.

مثل مساجد، مدارس، پل ها و هرچه از این قبیل باشد.

ب) وقف خاص: وقف خاص وقفی است که اختصاص به افراد معینى به طور تعقب داشته باشد مثل وقف بر اولاد به عنوان مثال، مالکى مال غیر منقول یا مال منقول قابل دوام را وقف می کند تا فرزندان او از منافع مال بهره ببرند


فلسفه وجودی بودجه

انسانها در دوران گوناگون، همیشه درصدد بوده اند تا نیازها و خواسته‌های خود را به نوعی از امکاناتی که در طبیعت هست، برآورده کنند؛ اما با توجه به اینکه نیازها و خواسته‌های انسان نامحدود و در مقابل، منابع و امکاناتی که دارد، محدود است، می‌توان گفت که بشر با دنیایی آکنده از کمیابی زندگی می‌کند و برای همین، در رویارویی با این مشکل از قوه تعقل و قدرت تجزیه و تحلیل و توان پیش‌بینی خود بهره گرفته و با توسل به برنامه‌ریزی درصدد برآید تا با کمترین امکاناتی که دارد، بیشترین مطلوبیت را از آن خود کند.

با عنایت به مباحث مطرح، می‌توان گفت: فلسفه وجودی بودجه نویسی دو عامل است: یکی نیازهای نامحدود بشر و دوم، منابع و امکانات محدودی که دارد.

تاریخچه بودجه در جهان

انگلستان: در سال 1215 میلادی مقرر شد که مالیات‌ها و عوارض به تصویب دولت برسد.

در سال 1344 میلادی، نظارت پارلمان بر مخارج عمومی و تصویب درآمدها و هزینه‌های دولت و سازمان‌های اداری آغاز شد.

تا سال 1616 میلادی این نظارت‌ها با مخالفت‌هایی روبه‌رو می‌شد، ولی در این سال با تصویب لایحه حقوق، حق مزبور تثبیت شد.

فرانسه: پس از انقلاب کبیر و در سال 1789 میلادی، حق تصویب مالیات‌ها به پارلمان داده و حق تصویب و نظارت بر اجرای بودجه در اواخر قرن نوزدهم پیش بینی شد.

آمریکا: نخستین بودجه به صورت کنونی در سال 1914 میلادی پیشنهاد شده است.

تاریخچه بودجه در ایران

در ایران و پیش از انقلاب مشروطه، هر شهرستان برای خود بودجه ای داشت که به وسیله مستوفیان (مأموران وصول خزانه و حسابداران) زیر نظر وزیر مالیه تنظیم می‌شد. در مرکز کشور نیز بودجه‌ای تهیه می‌شد. بودجه لشکر و قشون جدا از سایر ارکان دولت تصویب می‌شد و در پایان به تصویب پادشاه می‌رسید. با انقلاب مشروطیت (1285) و تدوین نخستین قانون اساسی وضع مالیات و تصویب بودجه در صلاحیت مجلس شورای ملی قرار گرفت.

در ایران نخستین بودجه به مفهوم امروزی را مرحوم صنیع الدوله هدایت، وزیر مالیه وقت در سال 1289 تهیه کرده است، ولی وی پیش از تقدیم بودجه به مجلس ترور شد و وزیر بعدی بودجه تهیه شده را به نام او به مجلس پیشنهاد کرد. در این بودجه که عمده‌ترین بخش آن را مالیات بخش کشاورزی تشکیل می‌داد، درآمد 000ر160ر141 ریالی و هزینه 000ر180ر146 ریالی پیش بینی شده بود. بدین ترتیب، نخستین بودجه پیشنهادی ایران از کسری بودجه به میزان 000ر020ر5 ریالی برخوردار بوده است.

این بودجه به تصویب مجلس نرسید و بعدها نیز یا بودجه‌ای پیشنهاد نشد و یا اگر پیشنهاد شد، به تصویب مجلس نرسید. نخستین بودجه ای که توسط مجلس تصویب شد، مربوط به سال 1302 است که در خرداد 1302 به تصویب مجلس رسید. روش صنیع الدوله تا سال 1320 که درآمدهای نفتی به بودجه تزریق شد، ادامه پیدا کرد و پس از آن به صورت دیگری تدوین شد.

تفاوت طرح و لایحه:

پشنیهادی که برای تصویب به صورت قانون، به مجلس ارایه می شود, اگر ازسوی دولت بشودآن را «لایحه قانونی» واگر ازطرف نمایندگان مجلس بسود آن را«طرح» می گویند. لوایح قانونی پس ازتصویب هیئت وزیران به مجلس تقدیم می شود وطرح های قانونی به پشنیهاد حداقل پانزده نفر از نمایند گان در مجلس قابل طرح است.

به طور کلی لوایح و طرح های که به مجلس ارایه می شود بر دوگونه اند:

1- طرح ها و لوایح قانونی عادی:

طرح ها ولوایح مزبور دو شوری می باشند بدین معنا که مجلس در خصوص این گونه طرح هاو لوایح دریک شور کلیات را به تصویب می رساند و در شور دیگر به جزئیات می پردازد و مورد تصویب قرار می دهد. غالب طرح ها و لوایح، عادی می باشند اما در بعضی از موارد که سرعت تصویب قانون ضرور ت دارد به نوع دیگری طرح و لایحه تقدیم می شود.

2- طرح ها و لوایح فوری:

طرح ها ولوایح مزبور یک شوری می باشند بدین معنا که دریک شور هم کلیات وهم جزییات مورد بحث قرار می گیرد و احیانا به تصویب می رسد.این قسم از طرح ها و لوایح خود ممکن است به یکی از سه شکل ذیل باشد:
الف) طرح ها و لوایح یک فوریتی

این قسم از طرح ها و لوایح پس از تصویب فوریت آن درمجلس به کمیسیون مربوطه ارجاع می شودتا خارج از نوبت مورد بررسی قرارگیرد.(ماده116 آیین نامه داخلی مجلس)

ب) طرح ها ولوایح دوفوریتی

دراین گونه طرح هاولوایح پس از تصویب دوفوریت آن بلا فاصله به طبع وتوزیع آن بین نمایندگان اقدام می شودو بیست وچهار ساعت پس ازتوزیع درمجلس مطرح می گردد.این گونه طرح هاو لوایح به کمسیون ارجاع نمی گردد.

ج)طرح هاولوایح سه فوریتی

دراین قبیل طرح ها ولوایح پس ازتصویب سه فوریتی آن، مجلس در همان جلسه وارد دستور می گردد(ماده116 آیین نامه) ونیازمند ارجاع به کمیسون هم نیست.ضمنا هنگامی که طرح ولوایح با قیدفوریت در دستور کار مجلس قرار بگیرد قبلا از طرف رئیس مجلس مراتب به اطلاع شورای نگهبان می رسد و شورای مزبور باید در این جلسات حضور یابد ونظر خود راحتی المقدور وبلا فاصله پس ازآرای مجلس ویا حد اکثرتا24 ساعت اظهار کند.(ماده86 آیین نامه داخلی مجلس)

کنترل و کاهش مصرف دخانیات

تفاوت شکایت کیفری و دادخواست حقوقی

یکی از مسائلی که مراجعین دادگستری زیاد با آن مواجه هستند، تفکیک دو عنوان است.

برای موفقیت در دادگستری , دانستن تفاوتهای این دو عنوان خیلی موثر است:

- دعوای کیفری مربوط به عملی است که برای مرتکب آن, دادگاه مجازات تعیین می کند ولی برای دعوای حقوقی دادگاه مجازاتی درنظرنمی گیرد و فقط مرتکب عمل رابه دادن حقوق قانونی دیگران یا انجام تکالیفش ملزم می سازد.

- شکایت کیفری را درهرکاغذی می توان نوشت و به مرجع قضایی برد ولی شکایت حقوقی حتماً باید درورقه مخصوصی بنام دادخواست نوشته شود والاً مورد پذیرش قرار نمی گیرد

- شکایت کیفری را برای رسیدگی باید ابتداء به مرجعی بنام دادسرا برد و بعد از انجام تحقیقات در کلانتری و دادسرا , جهت رسیدگی به دادگاه فرستاده می شود. ولی دادخواست حقوقی باید مستقیماً به دادگاه برده شود.

- شکایتهای کیفری را بدون استفاده از وکیل هم می توان در دادگستری مطرح کرد. ولی اکثر شکایت های حقوقی باید توسط وکیل دادگستری مطرح شود(مثلاً شکایتهایی که موضوع آن مالی و بیشتر از یک میلیون تومان است)

- برای مطرح کردن شکایت کیفری (ازهرنوعی که باشد) فقط یک تمبر 2000 تومانی لازم است که در دادگستری برروی آن زده می شود. ولی برای طرح شکایت حقوقی , باید به تناسب ارزش مالی که راجع به آن دعوا مطرح شده یک ونیم درهزار تمبر باطل کرد(مثلاً برای گرفتن یک طلب 10 میلیون تومانی بالغ بر 150 هزارتومان تمبر لازم است.)

- پرونده بسیاری از شکایت های کیفری حتی با پس گرفتن شکایت از طرف شاکی هم بسته نمی شوند(مثل شکایت راجع به رشوه, قتل, زنا و. (اما شکایت های حقوقی با پس گرفتن دعوا از طرف شکایت کننده , خاتمه می یابند.)

- درشکایت های کیفری, به شکایت کننده شاکی گفته می شود, به طرف او متشاکی یا مشتکی عنه و یا متهم گفته می شود و به موضوع پرونده نیز اتهام می گویند. اما در شکایت های حقوقی , به شکایت کننده خواهان می گویند. به طرف او خوانده گفته می شود و به موضوع پرونده هم خواسته می گویند.

- شکایت کیفری را برای رسیدگی باید ابتداء به مرجعی بنام دادسرا برد و بعد از انجام تحقیقات در کلانتری و دادسرا , جهت رسیدگی به دادگاه فرستاده می شود. ولی دادخواست حقوقی باید مستقیماً به دادگاه برده شود

- برای دعوت کردن طرف شکایت کیفری(متهم) به دادگاه ورقه ای بنام احضاریه برای او فرستاده می شود ولی برای دعوت کردن طرف شکایت حقوقی(خوانده) از ورقه ای بنام اخطاریه استفاده می نمایند.

- در شکایت کیفری, اگر متهم به احضاریه توجه نکند و در وقت تعیین شده خود را به مرجع قضایی معرفی نکند, او را جلب و به اجبار به دادگستری می برند ولی در شکایت های حقوقی اگرخوانده بموقع حاضر نشود , منتظر او نمی مانند و ممکن است حق را به خواهان بدهند.

- دردعواهای کیفری بدون وکیل هم می شود به حکم دادگاه اعتراض و خواستار ارسال پرونده به دادگاه تجدید نظر شد ولی در دعواهای حقوقی فقط وکیل دادگستری باید بوسیله دادخواست تجید نظر درخواست تجید نظرخواهی کند

بخش حقوق تبیان منبع: حق گستر

متن کامل قانون جرائم رایانه‌ ای

سواد رسانه ای

دستور العمل حفاظت از کودکان

دستور العمل حفاظت از نوجوانان

دستور العمل حفاظت از معلمان و والدین

تبلیغات متنی
فروشگاه ساز رایگان فایل - سیستم همکاری در فروش فایل
بدون هیچ گونه سرمایه ای از اینترنت کسب درآمد کنید.
بهترین فرصت برای مدیران وبلاگ و وب سایتها برای کسب درآمد از اینترنت
WwW.PnuBlog.Com
ارسال دیدگاه